شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
شمـع وجود فـاطمـه سوسو گرفتـه است شب با سکوت بغض علی خو گرفته است آتـش گـرفـت جــان عــلــی با شــرار آه وقـتـی که از ولی خـدا رو گـرفـته است در دست نــاتـوان خـودش بـعـد مـاجـرا اين بار چندم است كه جارو گرفته است قلب تمام ارض و سماوات و عرش و فرش یک جا برای غربت بـانو گـرفـتـه است حـتـی وجـود مـیـخ و در و تـازیـانـه ها عطر و مشام از گل شب بو گرفته است بـا ازدحـام مـوج مــخـالـف بـیـا بـبــیـن کـشـتـیِّ عمر فـاطـمـه پهلـو گرفته است مردی که بدر و خیبر و خندق حماسه ساخت سر در بغل گرفتـه و زانو گـرفـته است |